جدول جو
جدول جو

معنی طبع کردن - جستجوی لغت در جدول جو

طبع کردن
چاپ کردن چاپ کردن باسمه کردن
تصویری از طبع کردن
تصویر طبع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
طبع کردن
((طَ. کَ دَ))
چاپ کردن
تصویری از طبع کردن
تصویر طبع کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طمع کردن
تصویر طمع کردن
حرص ورزیدن، زیاده خواهی، توقع داشتن، انتظار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طمع کردن
تصویر طمع کردن
حرص ورزیدن آزمند گردیدن، امید بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طمع کردن
تصویر طمع کردن
Covet
دیکشنری فارسی به انگلیسی
लालच करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دفترینه کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
الفنجیدن، انباشتن، فلنجیدن، انباشته کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قطع کردن
تصویر قطع کردن
بریدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابا کردن
تصویر ابا کردن
سر باز زدن امتناع کردن سرباز زدن ابا داشتن ابا آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعث کردن
تصویر بعث کردن
برانگیختن، زنده کردن (مردگان)، فرستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلع کردن
تصویر بلع کردن
اوباردن بنگشتن ناجویده فرو بردن بلعیدن
فرهنگ لغت هوشیار
پس زدن، پس راندن، پس دادن ریستن، وازدن راندن پس زدن:) دشمن را دفع کرد، (دور کردن، مخالفت کردن منع کردن (دفع)، بیرون کردن (فضولات) :) هر چه خورده بود دفع کرد (، موجب دفع برطرف کننده:) ای باد از آن باده نسیمی بمن آور کان بوی شفا بخش بود دفع خمارم (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلب کردن
تصویر طلب کردن
خواستن، یوزیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خلع کردن
تصویر خلع کردن
برکنار کردن
فرهنگ واژه فارسی سره